دل نوشته های دو تا ...

ساخت وبلاگ
سلام جونم.قربون شکلت برم عزیز دلم... دلم برات کلی تنگ شده ... این خاطره جمعه مونه ... همون شبی که مریض شده بودم سرما خورده بودم ینی ... بعد تو با موحدی مثل اینکه حرف زده بودی تا ساعت 9 که من رسیدم پیشت ... اومدم پیش باغ ملی سوار شدی و رفتیم یکم ویلاشهر چرخیدیم ... بعد گفتم یه جا رو بگو یکم واییسیم بعد اومدیم پارک هزار گل ... از ویلاشهر تا پارک هزاره رو هم تو رانندگی کردی ... خیلی ذوقتو دارم ... خیلی برام جالبه رانندگی میکنی خیلی دوست داشتنیه برام ... انقد دوست دارم خیلی خوب بشی خیلی عالی رانندگی کنی تا من کیفتو بکنم ... رفتیم پارکه هزار گل اونجا چند تا پارک ال رفتی و دور د دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 29 مهر 1395 ساعت: 0:43

سلام عزیزم.. خب بیایم سر وقت خاطراتمون. این خاطره رو دارم با گوشی تایپ میکنم واست ... اوووم یادته دوشنبه رو ... دوشنبه همین هفته ... میشه چندم ؟؟اگه گفتی ... اوووم میشه 19 مهرماه 95 ... بهم گفتی ساعت 8 اونجا باشم ببینیم همو ... بعدش ساعت هشت رسیدم ... تا هشت و 32 دقیقه  دم در منتظر موندم تا بیای ...  بعدش اومدی گفتی امیر کارت داشت و اینا ... ضایع میشد یهو پاشی بیای .. اون شب رفتیم ویلاشهر باهمدیگه ... بهت گفتم چرا دیرسب بهم گفتی اگه کسی از رابطمون با خبر بشه قطع رابطه میکنی و ابنا ... وایسادی توجیه کردن ... یادت میاد خانومی؟؟؟ بعدش بهت گفتم رابطمون برام خیلی بیخودی شد توذهنم ... دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 80 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 1:19

سلام خوبی نازگلم ؟ این خاطره مال دوشنبس یعنی12 مهر 95 ... همون روزی که بهم گفتی ساعت 7 در اون تاکسی تلفنی باشم ... قبلش با مامانت رفته بودی اموزشگاه رانندگی ... خیلی راننده خوبی شدیا ... خوشحالم که زود یاد گرفتی ... خیلی عالیه هوشت ... باید خیلی تمرین کنم باهات خیلی عالی تر بشی ... اخه خانوم من باید بهترین راننده ی خانوم باشه ... اون روز اگه گفتی با هم کجا رفتیم ... اوووم اولش که رفتیم عابر بانک پول گرفتیم ... رفتیم گاز زدیم ... بعدش رفتیم به سمت اصفهان ... نزدیکا آتشگاه بود که رفتیم واییسادیم جلو یه فست فود ... یه دونه چیز برگر و اسنک سفارش دادیم ... تا اماده میشد رفتیم اون سم دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : منغولي عصبي,من عصبی هستم,من عصبی ام,منبه عصبي,من عصبي هستم,هرمون عصبي من 9 حروف,هرمون عصبي من 9 احرف,شبکه عصبی منهاج,مبانی شبکه عصبی منهاج,فیلم من عصبی نیستم, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 15 مهر 1395 ساعت: 9:56

سلام خانومم.امروز شنبه 10 مهرماه 95عه ... دلم واست تنگ شده ... دلم خیلی میخواد پیشت باشم ... الان احتمال خیلی زیاد داری میری دفتر ... دیروز فان بود پارک لاله ... من نتونستم بیام ... 6 بار زنگ زده بودی و ساعت 2 و 18 دقیقه بهت اس دادم خوبم نگرانم نباش ... دیروز روز بدی بود ... دیشب بهت گفتم تو پیام ازت ناراحتم ... و خیلی سریع زنگ زدی ... منم خونه بودم نمیتونستم قشنگ حرف بزنم ... تا رفتم بالا و باهات حرف زدم ... گفتم ناراحتم چون قرار بوده شنبه قبل تا حالا بری ... بهم گفتی برات سلامتی روح از سلامتی جسم مهمتره ... گفتی به خاطر جسمم روحمو ریختی بهم ... والا من اصلا چیزی نگفتم تا نریزی بهم دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 70 تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 ساعت: 21:37

سلام خانوم گلم ... امروز 5 مهرماه 95 ... ساعت 10:29 دقیقه اس دارم مینویسم واست ... الان دانشگاهی و داری برنامه ریزی میکنی برای ماه مهر ... خیلی دلم واست تنگ شده ... خیلی زیاد ... پریشب ینی شنبه که با هم رفتیم مشاوره یادته ؟ بهم گفتی امشب رو بنویس حتما ... شنبه خیلی روز خوبی بود ... ساعت دو رسیدی تو خود اصفهان ... من یکم دیرتر رسیدم بهت و بیام دنبالت ... اومدم صمدیه دیدمت ... داشتی با گوشی باهام حرف میزدی بهت گفتم دیدمت ... بعد دورتر وایساده بودم بهم گفتی چرا نمیای جلو ... بعد اومدم جلوتر اومدی سوار شدی و راه افتادیم به سمت سی و سه پل ... رفتیم تو پارکینگ کنار خیابون واییسادیم ... ب دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 17:11